نام فیلم (فارسی): خورشید را دیدم
نام فیلم (ترکی): Güneşi Gördüm (DVD اورجینال)
كارگردان: ماهسون كرمزيگول
تهیه کننده: مرات توكات
نويسنده: ماهسون كرمزيگول
موسیقی: ماهسون كرمزيگول، يلديرای گورگن
مدير فیلمبرداری: سويكوت توران
طراح صحنه: ولی قهرمان، فوندا بويوك تونالی اوغلو
محصول: سال 2009 ترکيه
اسپانسر: بويوت فيلم
مدت فيلم: 120 دقیقه
حجم فيلم: 458 مگابایت
موضوع فيلم: درام
توزيع: پينما فيلم
تاريخ نمايش: 12 اسفندماه 1388
تقابل زندگي مردم روستايي و مدرنيزه و فرهنگ آنها در اين فيلم به نمايش گذاشته مي شود كه تفاوت زندگي اين مردمان به خوبي نشان داده مي شود . داستان از آنجايي آغاز مي شود كه قبل از شروع فيلم دوربين يك قسمت خيلي خلاصه و مختصر در حد چند ثانيه از حضور محسون به همراه خانواده اش در قطار را نشان مي دهد و سعي مي كند دورنمايي از آنچه در اواسط فيلم اتفاق مي افتد را جلوتر به بيننده انتقال دهد و سپس فيلمبرداري از پشت كوه آغاز مي شود و هليكوپترهاي نظامي به يك غار كه محل اسقرار كردهاي تركيه است حمله ميكنند و غار را مورد هدف قرار مي دهند و محسون كه در فيلم نام او رامو است به همراه برادرش موفق به فرار ميشود و نجات پيدا ميكنند و او بسيار منتظر است كه از هوار همسرش صاحب يك فرزند پسر گردد كه در اين بين خدا به او دختري عطا ميكند و باعث ناراحتي او ميشود و پس از يكسال خداوند فرزند پسري به او عطا ميكند و محسون بسيار خوشحال ميشود و از خوشحالي بچه را بغل ميزند و در مقابل خورشيد اين بچه را گرفته و ضمن راز و نياز با خداي خود از او ميخواهد كه اولادش را عاقبت به خير كند . در اين بين دمت اوگار نقش همسري را بازي ميكند كه خيلي فداكار است . از طرف ديگر خانواده آلتون داراي دو فرزند پسر مي باشد كه اين اين دو فرزند پسر و در واقع برادر عقايد كاملا متفاوتي از يكديگر در زندگي دارند . مردمان اين طرف كوه زندگي و دنياي زيبايي دارند ولي عوامل مختلفي آرامش آنها را بهم مي زند و نمي گذارد آنها در اين طرف كوه با همان دنياي زيباي خود زندگي كنند . گوشه گوشه هايي كه در اين زندگي ديده مي شود بيانگر دوران زندگي سخت و تبعيض ميان مردم تركيه و كرد هاست و مردمي كه به اجبار بايد از يكديگر دور شده تا بتوانند زندگي كنند و يا براي زندگي معمولي محدوديت داشته باشند . نظاميان در اين روستا به پدر خانواده آلتون هشدار ميدهند كه فرزند وي را خواهند كشت و فرزند اين خانواده كه عقايد مذهبي دارد حتي با خواهش هاي پدر و مادر خود از راه خود منصرف نشده و سرانجام طي يك درگيري نظامي بين كردها و نظاميان كشته مي شود از طرف ديگر هم خبر كشته شدن يك نظامي كه پسر يك خانواده شهري است به خانواده اش ميرسد . بين معادن ، يك روستا در شرق مرز تركيه است كه طي 25 سال بين دو عده از مردم باقي مانده است . افرادي كه در اين روستا متولد شده اند به دليل رشد تقاضاي اين سرزمين ، مجبور به مهاجرت اجباري مي شوند و خانواده آلتون هم در اين بين در يك روز زمستاني و بسيار سرد و برفي مجبور به ترك ريشه و ترك اين روستا مي شوند . خانواده آلتون ديويد تصميم ميگيرند به دليل مسير كوتاه به نروژ بروند . حيدر به همراه خانواده آلتون براي مهاجرت آماده مي شوند سفر آغاز مي شود ... بي دريغ سختي ها شروع مي شوند و در اواخر راه خود را گم كرده و در راه آنها مسير خود را به وسيله طلوع خورشيد باز مي يابند و بي وسيله ديدن خورشيد راه خود را پيدا مي كنند و داستان مهاجرت آنها تازه آغاز مي شود . در اين فيلم تبعيض بين انسانها و جنگ و مشكلات شرح داده مي شود . پيام فيلم اينستكه : همه ما در مناطق گوناگون تركيه ، همگي در كشور تركيه هستيم .