| شماره | نام سریال تلویزیونی (فارسی) | نام سریال تلویزیونی (ترکی) | تعداد قسمت | کارگردان | سال انتشار | قیمت (ریال) | توضیحات | خرید |
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| 15 | فرشتگان شهر | Şehrin Melekleri | (5 قسمت) | 2015 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی فرشتگان شهر Şehrin Melekleri (2015)
نظریه ایی در استانبول و بین مردم در مورد شکست پلیس یا اداره امنیه استانبول شکل گرفته، این افسران پلیس را وادار به تشکیل تیم جوانی میکند تا به مرکز جرم نفوذ کنند، و بخاطر همین افسانه قدیمی اداره پلیس، "طوفان جمال" را منصوب میکنند. "جمال"، جوانهایی که قانون نمی شناسند اما با استعداد هستند را در اکیب خود جمع می کند. برای دزد هایی که معصومیت را از استانبول دزدیدند و شهر را در خون و ترس خفه کردند دیگر هیچ چیزی مثل گذشته ساده و راحت نخواهد بود.
|
||
| 14 | دوست قدیمی من | Kadim Dostum | (9 قسمت) | هاکان یونات | 2014 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی دوست قدیمی من Kadim Dostum (2014)
سالها پیش داخل یک مغازه کوچک ریزه کاری (نقره و طلا)، خودش کوچک ولی کاری که انجام میداد بزرگ، یک استاد ریزه کاری (نقره و طلا) زندگی می کرد. در اطراف کسی نبود که اسم و آوازه این استاد را نداند. اگر از دیارهای دور دست کسی می امد و سراغ بهترین ریزه کار (نقره و طلا) را می گرفت تمام انگشتها بدون شک و تردید مغازه کوچک استاد "سامی" را نشان میدادند. با گذشت زمان، زندگی و گذشت زمان همان گونه که عادلانه با همه انسانها رفتار نمی کرد با اوستا "سامی" هم نساخت و چشمهای تیزبین اوستا "سامی" و دستانش هنرمندی قبلیش شروع به ضعیف شدن کرد. استاد متوجه این موضوع شده و برای خودش کارآموز می اورد و تصمیم به آموزش این کار به آنها می گیرد. داستان و حکایت ما هم طریقه آشنایی و رو در رویی "رجب" و بایرام" اینطور شروع می شود" .
جمال و اکیبش قسم خوردند که فرشته نگهبان مردم بی گناه و محافظ استانبول زیبا به قیمت جان خودشان باشند.
"فرشتگان شهر" به افسانه ای بزرگ تبدیل می شوند که با عدالت در برابر جرم و جنایت ، شفقت و مهربانی در برابر خشونت ، وفاداری در برابر خیانت مبارزه می کنند.
|
|
| 13 | فیروزه | Firuze | (10 قسمت) | جمال شان | 2013 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی فیروزه Firuze (2013)
"فیروزه" حکایت و داستان دردناک یک زن جوان است، زنی که بخاطر خانواده اش همه چیز را نادیده گرفت، زنی که عشقش و رویاهای خودش را بیخیال شد و زن جوان فداکار و با درایتی است.
مسیر دختر زیبا روی خانواده "آک یوز" که در یکی از محله های اطراف استانبول زندگی می کردند با پسر یکی یک دانه یکی از ثروتمندان ترکیه "آریسویلار"، به نام "اوغوز" به هم گره می خورد. این ارتباط تصادفی که بین دو دنیای کاملا متفاوت ایجاد شده، باعث می شود "فیروزه" را به یک زندگی ایی که اصلا انتظارش را نداشت می کشاند. بخاطر اینکه خواهرش را نجات بدهد، تصمیمی میگیرد که او را وسط کابوسی می کشاند که نمی تواند به هر طریقی از آن کابوس نجات یابد. مضاف بر اینکه شخصی که برای اولین بار طعم عشق را به او چشاند (دمیر) را هم ترک کرد .
از طرف دیگر "سوزان" دوست دختر قبلی "اوغوز" به صورت غیر منتظره ایی مثل یک کابوس وارد زندگی "فیروزه" خواهد شد، و زن جوان را به گردابی می کشاند که نجات از آن خیلی سخت خواهد بود.
|
|
| 12 | ناراحت من نباش - فصل دوم | Benim İçin Üzülme - 2 | (23 قسمت) | ماهسون کرمزیگول، آیدین بولوت | 2013 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی ناراحت من نباش - فصل دوم Benim İçin Üzülme - 2 (2013)
با بازگو کردن داستانهای متفاوت و کاراکترهای قدرتمند و رنگارنگ و توصیف جغرافیای متفاوت و زبانهای متفاوت، حکایت یک داستان عاشقانه (ناراحت من نباش) از "استانبول" تا "باتومی"، از "کارس" تا "آرتوین" و حتی تا "هوپا"، به دلتان خواهد نشست. دو پسر از دو خانواده با اصالت منطقه دریای سیاه، برادران خونی (رفقای فابریک) "نیازی" و "هارون"، عاشق "بوکه"، دختر زیبایی که به همراه پدرش که از شرق به عنوان کارگر فصلی به منطقه دریای سیاه آمده میشوند. این عشق، دو خانواده را به سمت دردهایی که پایانی ندارند سوق می دهد، دعوایی غیر قابل بازگشتی را شعله ور خواهد کرد. از طرف دیگر "زکی" و "سینان" پسر باهوش و خوش تیپ و موفق خانواده "آوچی اوغلو" که سالهاست از خانه دور بوده است با شاه معدن "شاهین یلماز" که او را مثل پسر خودش دوست داشته و همسر جوان و زیبای "شاهین" ملاقات خواهند کرد... یک آینده متفاوت منتظر "سینان" و همسرش "بهار" که خواهان به سر کار امدن "شاهین" در امورات کارهای تجارتشان بودند، بوجود می آید. از طرف دیگر "بیرگول" که علی رغم فشارهای پدر بزرگش میخواست به کلاس آموزش باله در "باتومی" برود و سر تعظیم در مورد خواست پدر بزرگش فرود نیاورده بود.
|
|
| 11 | ناراحت من نباش - فصل اول | Benim İçin Üzülme - 1 | (32 قسمت) | ماهسون کرمزیگول، آیدین بولوت | 2013 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی ناراحت من نباش - فصل اول Benim İçin Üzülme - 1 (2013)
با بازگو کردن داستانهای متفاوت و کاراکترهای قدرتمند و رنگارنگ و توصیف جغرافیای متفاوت و زبانهای متفاوت، حکایت یک داستان عاشقانه (ناراحت من نباش) از "استانبول" تا "باتومی"، از "کارس" تا "آرتوین" و حتی تا "هوپا"، به دلتان خواهد نشست. دو پسر از دو خانواده با اصالت منطقه دریای سیاه، برادران خونی (رفقای فابریک) "نیازی" و "هارون"، عاشق "بوکه"، دختر زیبایی که به همراه پدرش که از شرق به عنوان کارگر فصلی به منطقه دریای سیاه آمده میشوند. این عشق، دو خانواده را به سمت دردهایی که پایانی ندارند سوق می دهد، دعوایی غیر قابل بازگشتی را شعله ور خواهد کرد. از طرف دیگر "زکی" و "سینان" پسر باهوش و خوش تیپ و موفق خانواده "آوچی اوغلو" که سالهاست از خانه دور بوده است با شاه معدن "شاهین یلماز" که او را مثل پسر خودش دوست داشته و همسر جوان و زیبای "شاهین" ملاقات خواهند کرد... یک آینده متفاوت منتظر "سینان" و همسرش "بهار" که خواهان به سر کار امدن "شاهین" در امورات کارهای تجارتشان بودند، بوجود می آید. از طرف دیگر "بیرگول" که علی رغم فشارهای پدر بزرگش میخواست به کلاس آموزش باله در "باتومی" برود و سر تعظیم در مورد خواست پدر بزرگش فرود نیاورده بود.
"بیرگول" به همراه برادرش "اورهان" که یک معلول ذهنی هست علی رغم همه مشکلات تلاش می کند و می خواهد همه چیز را حفظ کند و سعی می کند از همه موانعی که سر راه آرزوهایشان قرار گرفته است عبور کند و تا آخر می جنگد.
|
|
| 10 | پدرها و فرزندانشان | Babalar ve Evlatlar | (4 قسمت) | جمال شان | 2012 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی پدرها و فرزندانشان Babalar ve Evlatlar (2012)
"اصلان" و "تحسین" دوتا گردن کلفت (لات) قدیمی بودند، روز آزاد شدن "برهان" پسر "اصلان" که او پسر "تحسین" را کشته بود و ۱۲ سال در زندان حبس کشیده بود، فرا رسیده بود. بر اساس (توافق بین لاتها) "اصلان" به "تحسین" خون بها (دیه) پرداخت می کند. اما در هر دو طرف پسرایی بودند که تصمیم نداشتند به توافق، تمکین کنند. "اصلان" پس از اینکه توبه کرده بود که دیگر انگشت روی ماشه اسلحه نبرد، تصمیم می گیرد برای محافظت از ۶ فرزندش وارد مجادله ای شود بدون اینکه توبه اش را بشکند. وقتی که عشق "سونر" کوچکترین پسر "اصلان" نسبت به "فرح" دختر کوچک "تحسین" برملا شود ساکت کردن سلاح ها اصلا آسان نخواهد بود.
"برهان" که از زندان آزاد شده هم ترجیح نمی دهد که کارهایش را با سلاح پیش ببرد. اما همینکه از زندان بیرون آمد خودش را در میان این اتفاقات ناخواسته درگیر می بیند. مجادله و تلاش برای حل مشکلات خودش و خواهر برادرانش بدون اتکا به اسلحه امکان نبود و از طرف دیگر دردسر یک عشق هم اضافه می شود، عاشق شدن دوستش "یلماز" به عشقش "زینب"، "برهان" را در بن بست دیگری قرار میدهد علاوه بر این عشق "یلماز" هم غیر ممکن است، مبارزه این سه نفر برای مقاومت در مقابل این عشق اصلا آسان نخواهد بود.
مبارزه برای زنده ماندن با سخت کوشی کسانی که عادت کرده اند با سلاح و نفوذ پیروز شوند، داستان ما حماسه ای از قهرمانی و عشق در این مبارزه است ...
|
|
| 9 | نقش اول عشق | Başrolde Aşk | (24 قسمت) | بولنت ایشبیلن | 2011 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی نقش اول عشق Başrolde Aşk
(2011)
"سارپ سزگین"، بازیگری بوده که مدت زیادی بیکار بوده و صاحبخانه از مستاجرش یعنی "سارپ سزگین" خواسته تا منزل را تخلیه کند، که بالاخره از طرف "گانی قالیپ" مدیر برنامه اش خبر خوبی دریافت می کند، همسر سابق "گانی قالیپ" که همزمان شریک شرکت بوده، آقای "انور" تهیه کننده را متقاعد می کند و برای ایفای نقش اصلی به تفاهم میرسند، "گانی قالیپ" با وجود اینکه ۸ ماه پیش از "جیدا" جدا شده ولی هنوز از حسادتش نسبت به "جیدا" دست بر نداشته. "گانی قالیپ" برای اینکه بیشتر به "جیدا" نزدیک بشود واحد کنار "جیدا" را اجاره می کند. "جیدا" که متوجه این موضوع شده بود کلیدهای خانه را به "سارپ سزگین" میدهد و سورپرایز قشنگی برایشان ایجاد می کند. زندگی "سارپ سزگین" در یک روز تغییر پیدا کرده بود. در این وضعیت کسی بود که از او بیشتر خوشحال میشد. "آیتک" دوست نزدیکش که اکثرا مشغله داشت و بهترین دوست سرنوشت سازش بود. در شبی که زندگی جدیدشان را جشن گرفته بودند به دردسر می افتند.
|
|
| 8 | زندگی ادامه دارد | Hayat Devam Ediyor | (46 قسمت) | ماهسون کرمزیگول، جمال شان | 2011 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی زندگی ادامه دارد Hayat Devam Ediyor (2011)
یک سفالگر به نام "اسماعیل" از زنی به نام "قدرت" که با اجبار با او ازدواج کرده بود چهار فرزند دارد و از "جنت" هووی "قدرت" که عاشقش شده بود سه فرزند داشت، اسماعیل دیگر درامدی از سفالگری نداشت و به کمک چند تن از پسرانش بخصوص "سراچ" و دخترش "زلیحا" قصد کوچ به استانبول را داشت. در این میان "حایات" دختر زیبای وسط خانواده مخفیانه رابطه عاشقانه ایی با "کرم" پسر یکی از قدیمی ترین خانواده های آن منطقه داشت. هیجان جوانی و آتش عشق باعث اشتباه هردوی آنها میشود، "کرم" و "حایات" قبل از ازدواج باهم وارد رابطه (جنسی) می شوند. خانواده وقتی این موضوع را میفهمند خواستگاری "عباس" ۷۰ ساله که فردی بی رحم و قدرتمند و ثروتمند شهر بود از "حایات" را فرصت شمرده و "حایات" دختر 15 ساله را به عباس میدهند (موافق ازدواج آنها می شوند) بخاطر این اتفاقات خانواده با عجله (مثل فرار کردن) به استانبول رفته و مستقر می شوند. فقط غافل از اینکه شهر بزرگ (استانبول) برای آنها تله و دام بسیار بزرگی است.
ناتوانی "ابراهیم" و همسرانش در سازگاری با استانبول، حرص پول و علاقه به مشهور بودن "شیرین" یکی از دختران "ابراهیم"، منحرف شدن "بکیر" (پسر ابراهیم) به سمت کارهای خلاف و مسیر تاریک، رو به فرسایش شدن در شهر "مالک" (پسر ابراهیم) که یک دستش ناقص بود، پیله بستن وجود کوچک و روح حایات (مثل کرم ابریشم)، و ماندن در پشت دیوارهایی که دور خودش ساخته بود و یک کاراکتر خشن و بی رحم از خودش ساخته، عشق نافرجام و غیر ممکن "سراچ" پسر بزرگ، مقاومت "زلیحا" برای خانواده و عشقش و مسایلپیچیده پیش آمده سنگ های اصلی و زیربنایی این داستان را فراهم آورده است.
|
|
| 7 | تبعید به عشق | Aşka Sürgün | (53 قسمت) | جمال شان | 2005 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی تبعید به عشق Aşka Sürgün (2005)
با اینکه در خانواده ایی از شرق ترکیه(اناتولی) به دنیا آمده بود اما مانند یک غربی تربیت شده بود و تمام زندگی خود را اینگونه گذرانده بود. زندگی "هازار عزیز اوغلو" با مرگ برادرش به کلی عوض شده و هیچ گاه مثل قبل نشد. داستان خون خواهی خانواده ها که از مادر بزرگش مانند یک داستانی دور از اتفاق شنیده بود تبدیل به واقعیت زندگی "هازار" می شود. از سالهای دور به خاطر خصومتی که با خانواده "شاهوار" داشتند از شهر ماردین به استانبول کوچ کرده بودند. بعد از چندی در حین برقراری صلح دوباره یک قربانی دیگر مسیر زندگیشان را تغییر داد. اما هر دو خانواده خواهان صلح بودند و نمی خواستند این دشمنی ادامه پیدا کند. بنابراین یک تفاهم نامه بین خود منعقد کردند. طبق قوانین نانوشته خانوادگی دیه فرد قربانی به خانواده "عزیز اوغلو" باید پرداخت می شد. واین دیه کسی نبود جز "زیلان"، دختر "عظام شاهوار". و "فرات" موظف بود با "زیلان" ازدواج کند.
هازار از ابتدا مخالفت خود را ابراز میکند. در حالی که به هیچ عنوان قصد ازدواج نداشت متوجه شد که تصمیم کاملا جدی است. و فقط به خاطر امنیت خانواده اش این ازدواج مصلحتی را قبول میکند. در ضمن به خاطر وحدت و نزدیکی بیشتر دو خانواده شراکت کاری هم بر قرار میشود. با آمدن "زیلان" به استانبول ظاهرا بین دو خانواده صلح برقرار می شود. اما از این پس مجادله و کشمکش بین "زیلان" و "هازار" اغاز میشود. دو جوان مغرور، طی این ازدواج اجباری نهایت سعی خود را میکنند که از هم دور بمانند. اما به ناچار با گذشت زمان نسبت به هم کنجکاو میشوند. کسی انتظارش را نداشت این علاقه ،که با نگاههای دزدکی شروع شد جای خود را به عشق بزرگی بدهد.
|
|
| 6 | ظالم | Zalim | (13 قسمت) | فرخ تبر | 2003 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی ظالم Zalim (2003)
|
|
| 5 | شکست نخوردم | Yıkılmadım | (34 قسمت) | اميد افكان، حسين كاراكاش | 1999 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی شکست نخوردم Yıkılmadım (1999)
|
|
| 4 | همشهریم | Hemşerim | (19 قسمت) | حسين كاراكاش | 1996 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی همشهریم Hemşerim (1996)
داستان این سریال تلویزیونی در مورد یک خانواده ست که به دلیل مشکلات خانوادگی مجبور به مهاجرت می شوند.
|
|
| 3 | این عشق از بین نمی رود | Bu Sevda Bitmez | (8 قسمت) | حسين كاراكاش | 1996 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی این عشق از بین نمی رود Bu Sevda Bitmez (1996)
|
|
| 2 | روزهای تلخ | Aci Günler | (11 قسمت) | اولکو اراکالین، اوغوز یالچین، آیحان اونال | 1994 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی روزهای تلخ Aci Günler (1994)
پسر کوچک یه خانواده به نام "اونور" با پدرش "عثمان" که راننده تاکسی است و مادرش "زینپ" و برادر کوچکترش "فاتوش" زندگی می کند. "عثمان" ناخواسته باعث مرگ کسی می شود و روزهای سخت خانواده آغاز می شود.
|
|
| 1 | عالم اینست | Alem Buysa | (13 قسمت) | اونال كوپلی | 1994 | 10000 ریال |
سریال تلویزیونی عالم اینست Alem Buysa (1994)
در این سریال تلویزیونی ماهسون کرمزیگول در نقش خودش به نام ماهسون و نقش مقابل او را "آیپک گوموش اوغلو" در نقش "سلطان" بر عهده دارد. در این سریال ماهسون کرمزیگول که تحصیلات خود را در مقطع دبیرستان در استانبول گذرانده و به همراه خانواده به دیاربکر بازگشته است اما هنوز فکر و ذهن او هنوز در استانبول است که تحصیلات خودش را در آنجا گذرانده. هدف ماهسون داشتن تحصیلات دانشگاهی است اما پدرش با درخواست او مخالفت می کند و از پسرش می خواهد که در کارهای روستا به او کمک کند. این موضوع باعث می شود که اغلب بین آنها اختلاف باشد. تنها کسی که تسلای خاطر ماهسون است، معلم مورد علاقه ی او به نام "سلطان" است. سلطان که قبلا از ماهسون دور بوده است، حالا به ماهسون علاقه مند شده است.
|
